قار و قور ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (رُ) (اِمر.) (عا.) = غار و غور: صدایی که از شکم شنیده میشود به ویژه در هنگام گرسنگی.
قابلق ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (لُ) [ تر. ] (اِ.) کیسه یا جعبه کوچک زرین مرصع به شکل قایق که در آن دستمال، عطر و ادویه مقوی میگذاشتند.
قاسط ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (س) [ ع. ] (اِفا.)۱- ظالم، ستمکار.۲- بازگردنده از حق. ج. قاسطین.
قار ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (رّ) [ ع. ] (اِفا.) قرارگیرنده، ثابت. (?(قاراشمیش [ تر. ] (ص.) درهم و برهم، هرج و مرج.
قابل دار ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (~.) [ ع – فا. ] (ص مر.) باارزش، شایسته. (?(قابلمه (بْ لَ مِ) [ تر. ] (اِ.) دیگ، دیگ در دار فلزی برای پختن غذا.
قاذوره ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (رَ یا رِ) [ ع. قاذوره ] (اِ.)۱- پلیدی، نجاست.۲- بدخو. ج. قاذورات.
قابض ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر قمعین (بِ) [ ع. ] (اِفا.)۱- گیرنده، در مشت گیرنده.۲- در طب دارویی که یبوست ایجاد کند.