ع ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر عمعین (عین) (حر.) بیست و یکمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۷۰ در حساب ابجد.
عارضه ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر عمعین (رِ ض) [ ع. عارضه ]۱- (اِفا.) مؤنث عارض.۲- (اِ.) پیشامد، حادثه.۳- بیماری، مرض. ج. عوارض.
عاشق کش ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر عمعین (~. کُ) [ ع – فا. ] (ص فا.) آن که عنایت و توجهی به عاشق خود ندارد.
عارض شدن ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر عمعین (~. شُ دَ) [ ع – فا. ] (مص ل.)۱- پیش آمدن، رخ دادن.۲- شکایت کردن، دادخواهی کردن.