ص ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (حر.) هفدهمین حرف از الفبای فارسی برابر عدد ۹۰ در حساب ابجد. این حرف در لغات اصیل فارسی یافت نمیشود و خاص لغات مأخوذ از عربی یا زبانهای دیگر و یا مبدل لغات فارسی (صد = سد، شصت = شست) است.
صحاح ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (ص) [ ع. ] (اِ.)۱- کتابهای شش گانه اهل سنت که در برگیرنده احادیث اسلامی است.۲- چیزهای صحیح. جِ صحیح.
صحابه ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (صَ بَ یا بِ) [ ع. صحابه ] (اِ.)۱- یاران، همراهان.۲- یاران پیغمبر.
صحنه سازی ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (~.) [ ع – فا. ] (حامص.)۱- آراستن صحنه نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب.۲- مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص.
صحن ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (صَ) [ ع. ] (اِ.)۱- میان سرای، وسط حیات.۲- فضا، میدان.۳- قدح، بشقاب یا کاسه بزرگ.
صحراوی ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (~.) [ ع. ]۱- (ص نسب.) منسوب به صحرا.۲- (اِ.) قسمی گرگ آدم خوار.
صحرا ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر صمعین (صَ) [ ع. صحراء ] (اِ.)۱- دشت.۲- بیابان. ~ی کربلا کنایه از: جای فاقد آب و گیاه و دیگر امکانات.