شاخابه ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (بِ یا بَ) (اِمر.)۱- جوی کوچکی که از رود یا دریا جدا گردد.۲- خلیج.
شادمان ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین ۱ – (ص مر.) شاد، شادان، خوشحال.۲- (ق.) از روی شادی با خوشحالی.
شاخ شانه ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (خْ نِ) (اِمر.) قسمی از گدایان که شاخ گوسفندی در یک دست و شانهای در یک دست دیگر میگرفتند و آن شانه را بر شاخ میکشیدند تا صدای ناهنجاری برآید و مردم از آن صدا به ستوه آمده چیزی به آنها بدهند.
شادروان ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (دُ یا دَ رْ) [ په. ] (اِ.)۱- چادر، سراپرده بزرگ.۲- فرش گران بها.۳- شاه نشین.
شادخوار ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (خا)۱- (ص فا.) خوشگذران.۲- شراب خوار.۳- (ص.) خوشحال، شادمان.
شاتون ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (تُ) [ فر. ] (اِ.) آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل میسازد، دسته پیستون.
شادخه ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (خَ) [ ع. شادخه ] (ص.) سفیدی پیشانی اسب، که تا بینی آن رسیده با شد.
شاتوبریان ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر شمعین (تُ بِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی غذا به صورت برش ضخیمی از فیله گاو سرخ شده به همراه سیب زمینی سرخ کرده.