خ ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر خمعین (حر.) حرف نهم از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابر عدد “۶۰۰” میباشد.
خاثر ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر خمعین (ثِ) [ ع. ] (ص.)۱- بسته، دلمه شده.۲- شوریده دل.۳- تباه عقل گشته.
خاتمه دادن ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر خمعین (~. دَ) [ ع – فا. ] (مص م.) پایان دادن امری را، به پایان رسانیدن.
خاتمه ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر خمعین (تِ مِ یا مَ) [ ع. خاتمه ] (اِفا.) مؤنث خاتم، پایان، انجام. ج. خواتیم.
خاتم ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر خمعین (تَ) [ ع. ] (اِ.)۱ – انگشتری.۲- مهر، نگین. ج. خواتم.۳- آخری، آخرین.۴- اشیایی مثل قاب عکس، جای قلم و مانند آن که بر روی آن با عاج، استخوان، فلز و چوب زینت کاری و نقش و نگار شده باشد.
خا ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر خمعین (ص فا.) در ترکیب به معنی «خاینده» آید، آن که چیزی را بخاید: انگشت خا، شکرخا.