حاجت روایی ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر حمعین (~. رَ) [ ع – فا. ] (حامص.)۱- برآمدن حاجت.۲- برآوردن حاجت، روا کردن حاجت.
حاجت ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر حمعین (جَ) [ ع. حاجه ] (اِ.)۱- ضرورت، نیاز.۲- امید، آرزو. ج. حاجات، حوائج.
حاتم ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر حمعین (تِ) [ ع. ] (اِ. ص.)۱- حاکم، قاضی.۲- غُراب، زاغ. (?(حاج (جّ) [ ع. ] (اِفا.) حج کننده، حج گزار. ج. حجاج.
حاجز ۳۰/۰۳/۱۴۰۰ by with بدون نظر حمعین (جِ)۱- (اِفا.) جدا کننده دو چیز، آنچه میان دو چیز واقع شود، مانع، حایل.۲- (اِ.) پرده میان اعضای سینه و اعضای شکم.